مردی قوی هیکل در چوب بری استخدام شدوتصمیم گرفت خوب کار کند روز اول 18 درخت برید.رییسش به او تبریک گفت و اورا به ادامه کار تشویق کرد.روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید.!!!! روز سوم بیشتر کار کرد،اما فقط 10 درخت برید.به نظرش امد که ضعیف شده پیش رییسش رفت .عذر خواست و گفت: نمی دانم چرا هرچه بیشتر تلاش می کنم،درخت کمتری می برم! رییس پرسید: آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟ او گفت: برای این کار وقت نداشتم.تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم !
با سلام من علی هستم و این سایت رو برای پر کردن اوغات فراغت خودم و دیگران بنا کردم. من در این سایت داستان ها و رمان های متعددی رو میزارم. داستان های کاربران و داستان های خودم و داستان دیگه... رمان های دیگران و رمان های دیگه... پس همیشه نظر یا پیشنهاد یادتون نره. موفق باشین.